کوثرنامه



شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-37

***************

قاسم صرافان

 

دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی


هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی


شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی


از نور تو یا کوثر! ـ تا کور شود ابترـ
دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی!


مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی


معصومه‌ای و عصمت از نام تو می‌جوشد
هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-36

***************

زهرا بهانه ای است که عالم بنا شود

او آمده که مادر آئینه ها شود

او آفریده گشت که یک چند مدتی

نور خدا به روی زمین جا به جا شود

او آفریده شد که در این روزهای سخت

زهرا شود، علی شود و، مصطفی شود

او مادر تمامیِ دل های حیدری ست

باید که کُفو فاطمه شیر خدا شود

هر کس مگر که مادر معصوم می شود؟

او آمده که مادر کرب و بلا شود

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-35

***************

حسین قربانچه

 

گاهی یک حرف به دریایِ سخن می ارزد

آنچنان که لبِ بلبل به چمن می ارزد

گاهی اوقات میانِ ستم ِ فاصله ها

بردنِ نام ِ محمد به قرن می ارزد

پشتِ هر وصل ِ نِکو، دربه دری خوابیده

پس به امّید لقا، ترکِ وطن می ارزد

سرسائیده به خاک کفِ پایِ زهراست

آن سری را که مَثَل گفته به تن می ارزد

در بهشتی که فقط میوه یِ فصلش سیب است

کیسه برداشتن و پرسه زدن می ارزد

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-34

***************

علی اکبرلطیفیان


پرواز می دهیم که بال وپرت کنیم
معراج می بریم که پیغمبرت کنیم
دیگر بس است‌ خلوت چله نشینی ات
وقتش رسیده است مقرب ترت کنیم
دسته گل قدیمی خود را از این به بعد
دست تو می دهیم که تاج سرت کنیم
حالا نماز شکر بخوان فدیه ات بده
تا صاحب زلال ترین کوثرت کنیم
می خواستیم فرق کنی با پیمبران
می خواستیم آینه ی دیگرت کنیم
این سیب را بگیر و برای خودت ببر
وقتش شده است فاطمه را دخترت کنیم

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-33

***************

سید حمید رضا برقعی

 

شنیده می شود از آسمان صدایی که…
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که …
نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که…
نوشت نام تورا، نام آشنایی که ـ

پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد

 

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-32

***************

مظاهر کثیری نژاد

احمد به یمن تو شده پر افتخارتر
لحظه به لحظه،واله و چشم انتظارتر

مادر برای دیدن تو بی قرار بود
بابا برای دیدن تو بی قرارتر

وا شد شکوفه های انار از ملاحتت
شد گونه های سرخ تو اینک انارتر

حول تن تو هاله ی نوری تنیده اند
از تو نیامده ست زنی با وقارتر

هجده بهار گرچه درختت شکوفه داد
هر سال می شود ثمرت ماندگارتر

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-31

***************

میثم مومن نژاد


از آسمان طراوت باران نزول کرد
اسرار وحی ، خانه به قلب رسول کرد
او روزه بود و سیب بهشتی حلول کرد
آری ، خدا عبادت او را قبول کرد

یک چله سجده ی سحر او نتیجه داد
سرمایه ای عظیم خدا بر خدیجه داد

 

امروز ، روز کوری آن قوم ابتر است
توحید در تلاوت آیات کوثر است
ف. صل» یا رسول که هنگام وانحر» است
روز طلوع دختر دین ، روز مادر است

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-30

***************

علی اکبر لطیفیان

نشسته ام بنویسم که بال یعنی تو
عروج کردن سمت کمال یعنی تو

نشسته ام بنویسم تصورت، هیهات
فراتراز جریان خیال یعنی تو

محبت تو همان آیینه است و مهرت آه
تو آب و آیینه ای پس زلال یعنی تو

ز برگ‌های تو بوی رسول می‌آید
گل محمدی بی مثال یعنی تو

مسیر رد شدنت را کسی نگاه نکرد
جمال زیر نقاب جلال یعنی تو

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-29

***************

استاد سازگار

خدا را تجلاّی دیگر مبارک
نشاط و سرور پیمبر مبارک

تبّسم به لب‌های حیدر مبارک
به افلاک توحید، محور مبارک

به سادات میلاد مادر مبارک
به قرآن بگویید کوثر مبارک

گل باغ عصمت فدا‌ها خوش آمد
جمال خدا روح طا‌ها خوش آمد

***
پیمبر بود محو خورشید رویش
خدیجه شده مات حسن نکویش

درود خدا باد بر خُلق و خویش
نیاز آورد صد چو رضوان بسویش

ملک راست ذکر و دعا گفتگویش
محمّد، محمّد، ببوسش ببویش

ادامه مطلب


شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها-28

***************

یوسف رحیمی

تو فاطمه‌ای جلوه‌ی انوار الهی
تو فاطمه‌ای بی بدل و لا یتناهی
تو قبله و دل‌ها همه تا کوی تو راهی
عالم شده با نور تو روشن، به نگاهی
زهرایی و دنیا شده در کار تو مبهوت
دنیا نه فقط، عرش، سما، عالم لاهوت

***
از درک بشر منزلت توست فراتر
تفسیر کند قدر تو را سوره‌ی کوثر
تو فاطمه‌ای روح و دل و جان پیمبر
بسته ست به جانِ تو، همه هستی حیدر
جان تو شده بسته به جان علی آری
در یاری او از همگان افضلی آری

ادامه مطلب


شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-26

**************

 یوسف رحیمی

دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد
بیا ام البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد

***
مزن آتش به جان ای نور عینم
مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم
چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟
حسینم وا حسینم وا حسینم

***
سرشته از غم زهرا گِلش بود
نگاه تار زینب قاتلش بود
نیفتاد از لبش نام حسینش
اگر چه داغ سقا بر دلش بود …

ادامه مطلب


شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-25

**************

مهدی نظری

قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی
به علی مونس وهم خانه وهمسرباشی

قسمت این بود که در زندگی مشترکت
به عزیزان دل فاطمه مادر باشی

آفرین برتو  که هنگام ورودت گفتی
آمدی خادمه خانه کوثرباشی

قسمت این بود که در بین تمامی ن
توفقط صاحب یک ماه وسه اخترباشی

قمرت یک نفره لشگر انصارخداست
پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی

خاک این خانه تو را قبله حاجات کند
متعجب نشو گر شافع مباشی

ادامه مطلب


شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-24

**************

خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین

زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین

خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد
ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین

من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین

گفت راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست
از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین

در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟
شکر، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین

ادامه مطلب


شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-23

**************

علی اکبر لطیفیان

آشفتگی گیسوی ما شانه کم داشت
لب‌های خشک ما فقط پیمانه کم داشت
وسع خریدار تو بسیار است، امّا

یوسف به ما دادند، ولی بیعانه کم داشت
من اختیاراً این همه حالم خراب است
گنجی که پیشم داشتی ویرانه کم داشت
دیشت قنوت تو به یاد من نیفتاد
تسبیح چل تایی تو یک دانه کم داشت
به لطف دیوار دم در تکیه می‌داد
آنکه برای گریه کردن شانه کم داشت
دیشب نبودم پیش تو فهمیدی اصلاً .
که بازی شمع و گلت پروانه کم داشت
وقتی رسیدم جور شد بازی طفلان
سنگ سر کوچه فقط دیوانه کم داشت
چه خوب شد آب دهانت را مکیدم
این مسجدی که ساختم میخانه کم داشت
گفتم مرا زنجیر این خانه نمایید
کلب نگهبانِ در این خانه کم داشت
جان‌ها فدای آستان بانویی که
یک سایبان و چند سقاخانه کم داشت

ادامه مطلب


شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-22

**************

غلامرضا سازگار

گویند فقیری به مدینه به دلی زار

امد به در خانه ی عباس علمدار

زد بوسه بر ان درگه و استاد مؤدب

گفتا به ادب با پسر حیدر کرار

کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم

بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار

هر سال در این فصل از این خانه گرفتم

بر خرجی یکساله ی خود هدیه ی بسیار

گفتا به ن ام بنین مادر عباس

با سوز دل سوخته و دیده ی خون بار

کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید

بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار

ادامه مطلب


شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-21

**************

علی انسانی

گمان مکن پسرت ناتنی‌برادر بود

قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود

منال ام بنین و ببال از عباس

تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود

سقوط قلعه‌ی خیبر اگر به نام علی‌ست

فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود

ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت

که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود

به لرزه بود از او پشت هفت‌پشت ستم

یل تو یک‌تنه یک تن نبود، لشگر بود

به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت

ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود

ادامه مطلب


شعر وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-20

**************

قاسم نعمتی

تو شاهکار عشق بازی در زمینی

تو دست پنهان خدا در آستینی

اُمُّ الادب ،  اُمُّ الوفا ، اُمُّ البنینی

دلگرمی و وصف امیرالمونینی

در پیشگاه تو ادب تعظیم کرده

قرص قمر میر عرب تعظیم کرده

مانند نور آمدی تابیدی و بعد

با دست زهرا مورد تأییدی و بعد

خود را دم بیت ولایت دیدی و بعد

آن چارچوب سوخته بوسیدی و بعد

گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم

من آمدم دستان زینب را ببوسم

ادامه مطلب


نوحه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-8

**************

خادم زینب

زمینه

مدینه امشب داره        هوای ماتم بازم
سیرم از این دنیا و       وقت غروبه کم کم

بعد حسین این خونه          برامه دارالاحزان
باغ دل حید رو           گرفته دست طوفان

یتیمای فاطمه رو             کنیزی کردم و ولی
نشد که من فدا بشم          برا یتیمای علی

وای از داغ حیدرو          وای از غربت حسن
وای غم های فاطمه         وای رسیده آخر بمن

ای شفیعه ی روز جزا
یا فاطمه اشفعی لنا

ادامه مطلب


نوحه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها-7

**************

مظاهر کثیری نژاد

زمینه

پر از صبر و یقین بودم عصای دست دین بودم
گذشته دیگه روزایی که من ام البنین بودم

ستون خیمه مو از جا در آوردن
به جای بچه هام چند تا سر آوردن

سرم بالاست
به کام بچه هام مرگو عسل کردم
وفا رو تا ابد ضرب المثل کردم
من اسماعیلهامو روی نی دیدم
که هاجر وعده داد و من عمل کردم

زمین کربلا خونه
عزاست یا عید قربونه

ادا شد نذرهای عید قربانم
تپش های دلم می گه حسین جانم

حسین جانم(۳)

ادامه مطلب


شعر شهادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها-43

*********************
قربانی امامت

من مرغ پرشکسته باغ رسالتم
قربانی و فدایی نخل امامتم
بعد از پدر چه ظلم و ستمها که دیده ام
گویی نه من امانت ختم نبوتم
احمد بگفت فاطمه ام بضعه من است
اما سیه زضربت سیلی است صورتم
آتش زدند خانه ما را منافقان
پهلوو سینه است گواه صداقتم
شد محسنم میانه دیوار ودر فدا
جز فضه کس نبود نماید حمایتم
گریان و دست بسته علی بود شاهدم
زان لحظه نزد همسر خود در خجالتم
بازوی خود زچشم علی می کنم نهان
خواهد گریست در شب غسل شهادتم
مظلوم تر زشوهر من نیست در جهان
گریان برای حافظ بیت ولایتم
(عارف
(

*********************

ناله حیدر

ای باصفا از نور رویت خانه من
برخیز و در ماتم نگر کاشانه من

 

رفتی و من تنها شدم ای هم نوایم
با چاه می گویم پس از تو راز هایم

 

بی تو چراغ خانه ام گردیده خاموش
هرگز نمی گردد غمت از دل فراموش

 

جسمم شده زندان روح بی قرارم

ایکاش بیرون آیدازتن جان زارم

 

بی تو ندارد زندگی لطف و صفایی

 ترسم که طولانی شود فصل جدایی

 

داغت نشسته بردلم ای دل نوازم
همواره از هجرتو در سوز و گدازم

 عارف »

*****

نفسی علی زفراتها محبوسه
یالیتها خرجت مع زفراتی

 لا خیر بعدک فی الحیاه فانما
ابکی مخافه تطول حیاتی

این دوبیت از امام علی علیه السلام نقل شده

*********************


شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-6

****************

محمدرضا زائری

ای قهرمان سپهبد کرمانی

‏سردار دل، عزیز سلیمانی

‏فرماندهان امیر تن و جسمند

‏تو صاحب تسلط بر جانی

‏بازیچه صلابت تو داعش

‏مقهور توست نصره شیطانی

‏آنجا که جنگ عرصه‌ی تو باشد

‏جز چیرگی و نصر نمی‌دانی

‏در زیر حکم حکمت و تدبیرت

‏ایرانی و عراقی و افغانی

‏رمز صلابت تو چه بود اسلام

‏زان مرزدار عزت ایرانی

‏آنجا که این و آن پی دنیایند

‏همراه و هم قطار شهیدانی

ادامه مطلب


شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-5

****************

مهدی مقیمی

در دل خون و خاک خوابیدن
تازه گاهی شروع بیداریست
پیش چشمان عمهء سادات
اربٱ اربٱ شدن چه تکراریست

راستی روضه خوان شدن ساده است
باز، آتش به جانمان افتاد
عکس انگشتر تو هر کس دید
یاد انگشت و ساربان افتاد

حاج قاسم، اگر چه سربسته
گفته بودی، شهید خواهی شد
حرفی از سوختن نبود اما
آخر روضه خیمه گاهی شد

ادامه مطلب


شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-4

****************

علی‌‌محمد مؤدب

تو از  فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شبهای دهشت تا سحر با ماه  بیداری
تو دهقان زاده از فضل پدر مهری ست در جانت   
که  می روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری
دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری
چه خوش  رم می کند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری
دلت را سر به زیری ها، سرت را سربلندی هاست
خوش آن معنا که بخشیده است چشمانت به سرداری

ادامه مطلب


شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-3

****************

ایوب پرندآور

پای ما محکم بر این جاده است، آمریکا ببین
صف به صف این امت آماده است، آمریکا ببین

قدرت شیطان کجا و قدرت ایمان کجا
قوت ما را خدا داده است، آمریکا ببین

تکیه چون بر بیرق عباس دارد رهبرم
پرچم از دستش نیفتاده است، آمریکا ببین

سر اگر بر نی نباشد لایق معراج نیست
نام ما با کربلا زاده است، آمریکا ببین

کربلای دیگری را هم اگر بر پا کنی
بیست ملیون قاسم آماده است، آمریکا ببین

بد رقم در سینه‌اش بغض تو را پرورده است
در زمین هرکس که آزاده است، آمریکا ببین

امپراطوران عالم یک به یک زانو زدند
قرعه بر نام تو افتاده است، آمریکا ببین

ادامه مطلب


شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-2

****************

حسین مفیدی فر

عشق من قاسم سلیمانی است
او که نامش نماد ایرانی است

آن دلیری که خارج از ایران
پیشه اش از وطن نگهبانی است

او که بر دشمنان فقط نامش
باعث وحشت و پریشانی است

آن دلاور نظیر نادر شاه
حمله هایش سریع و طوفانی است

تیر آرش به دست او امروز
در قلوب جنود شیطانی است

بر کند ریشه های داعش را
هرزه ای را که انگلستانی است

ادامه مطلب


شعر شهادت سردار قاسم سلیمانی-1

****************

محمود تاری

می خروشد از داغش دیده‌های توفانی
ریزد از گلو بیرون ناله‌های زندانی
قاسم سلیمانی پر کشید و رفت، اما
می جهد برون از دل خشم‌های ایمانی
خون او هزاران گل روی شاخه بنشانده
شد مکرر‌ای یاران قاسم سلیمانی
دست حق برون آید با نشانی از قدرت
می رود که بر چیند لانه‌های شیطانی
پایگاه آمریکا، پایگاه اسرائیل
محو می شود هر دو در طلوع بحرانی

ادامه مطلب


اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام-3

 *******

حریم تو بوی خدا می دهد

شمیم خوش ربّنا می دهد

رواق تو رونق فزای بهشت

ضریح تو دل را جلا می دهد

نسیمی که از کوی تو می وزد

دل عاشقان را صفا می دهد

هر آن کو ، که شد زائر کوی تو

دلش بوی مهر و وفا می دهد

حدیثی دل انگیزم آمد بیاد

پیامی که آن مقتدا می دهد

کهمَن زارَ عَبدالعَظیم بِرِِی»

کهمَن زارَ کَرب و بَلا»می دهد

تو آن سرو بالا بلندی که عشق

بدستت گُل هَل اَتی »می دهد

تو از نسل پاکان و پاکی تو راست

و حق نور تقوا تو را می دهد

محیط کریمانه ات سبز باد

که گنج سعادت به ما می دهد

ادامه مطلب


اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام-2

 *******

خاک ری نالید در پیش خدا

کای حکیم السّر ، ولی الاولیا

صاحب هستی امیر کائنات

سرّ وحدانیّت ذات و صفات

آفریدی نور و نار و آب و خاک

در دو عالم "لیس معبود سواک

ای مسبّب از تو پیدا هر سبب

تو توانایی ، تو خلّاقی ، تو رب

انبیا را امر تو انگیخته

مهرشان با مهر تو آمیخته

بر گزیدی از میان آن همه

یک محمّد یک علی یک فاطمه

نسل شان شایسته و والا مقام

صاحب رایند و مولا و امام

از تبار آن نبی و آن ولی

خلق کردی یک حسین بن علی

ادامه مطلب


اشعار میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام-1

******

افق فضل و شرف را قمری پیدا شد

یا که در طور ولایت شجری پیدا شد

باز از بحر ولایت گهری پیدا شد

نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد

درسماوات و زمین جشن عظیم است امشب

عید میلاد کریم ابن کریم است امشب

در ریاض علوی سرو روان این پسر است

نجل مولای کریمان جهان این پسر است

بهترین زاده ابناء جهان این پسر است

فخر دین ، قبله دل ، کعبه جان ، این پسر است

اوست سروی که بود دامن هستی چمنش

صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش

ادامه مطلب


سرود ولادت امام رضا علیه السلام

مجتبی صمدی شهاب

از آسمونا باز امشب می باره ستاره دوباره

به خاک پای یه دلبر آسمون سرش میزاره

دلم شد از سینه رها

روحم شد از بدن جدا

مرغم و بال بال میزنم

شدم کبوتر جلد امام رضا

(گل حیدر)۲ علی علی علی علی موسی الرضا

******

بازم به پنجره فولاد گره میزنم پنجه هامو

تاکه تو عالم مستی ببینم جمال آقا مو

زول میزنم به سر تاپاش

جون می گیرم با یک نگاش

اگه ببینم آقا مو

مثه آهو میزارم سر روی پاش

(گل حیدر)۲ علی علی علی علی موسی الرضا

******

امشب مثه یه کبوتر تو حرمش لونه می گیرم

با کشکول خالی میرم سهم آب و دونه می گیرم

منکه به عشقش اسیرم

از در خونش نمیرم

تا صبح میگم رضا رضا

تا که برات کربلام و بگیرم

(گل حیدر)۲ علی علی علی علی موسی الرضا



دریافت



اشعارشهدا و دفاع مقدس-9

*********************

این روزها

این روزها حس می‌کنم حالم پریشان است
از صبح تا شب در دلم یک‌ریز باران است.

گاهی دلم مثل مصلّی غرق تنهایی‌ست
چشمم قم است و قلب دلتنگم خراسان است

یا حضرت معصومه! قم تنهاست این شب‌ها
شمس‌الشموسِ من ببین! حالم پریشان است

در خانه‌ها و کوچه‌ها دردی‌ست پنهانی
هر ‌لحظه بُهتی تازه در چشم ‌خیابان است.

ادامه مطلب


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها